فیروز مشرقی
فیروز مشرقی شاعر قرن سوم ق و از نخستین شاعران پارسی گوی، در ایام عمرو لیث صفاری (۲۶۵–۲۸۷)، و یکی از شش تن شاعری که از دوره طاهریان و صفاریان، نامی از آنان برجای مانده است. هدایت او را از مردم «مشرق» دانسته که به گفته او، محله ای بوده است در یمن، همچنین او را معاصر حنظلة بادغیسی و خواجه محمود ورّاق هروی دانسته و گفته است که در زمانه خود به استادی معروف بوده است. اوحدی بلیانی و شبلی نعمانی اصل او را از یمن دانسته اند، و ریپکا او را معاصر ابوسلیک گرگانی دانسته است . هدایت مرگ او را به سال ۲۸۳ ق نوشته است. عوفی می گوید که او دورکننده «غثّ و فساد» از سخن فارسی است. از شعرش تنها نه بیت در دست داریم، سه پاره شعر دوبیتی و سه تک بیت.
مشهورترین شعر او این دو بیت «در صفت خدنگ» است:
مرغی است خدنگ او عجب دیدی | مرغی که شکار او همه جانا | |
داده پر خویش کرکسش هدیه | تا بچه ش را برد به مهمانا… |
و نیز:
یکی همچون پرن بر اوج خورشید | یکی چون شایورد از گرد مهتاب |
همچنین دو بیت از او در المعجم في معايير اشعارالعجم، به عنوان شاهد نوع نخست از «عدول از جاده صواب در شعر»، آمده است که در آن، «واو»ی بر «ناخن» افزوده شده است، بیت اول آن چنین است:
نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل | موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا |
گه قنینه بسجود افتد از بهر دعا | گه ز غم برفگند یک دهن از دل خونا |
کاشفی سبزواری نیز، در بدایع الافکار، عیناً و بی آنکه نامی از شمس قیس رازی ببرد، همین بیت را آورده، ولی این شعر در تذکره های فارسی نیامده است.